پیاده رو
پیاده رو

پیاده رو

چنین فرمود فاطمه!:))

                            - دو تا از دندونام که به دنیا اومده بودن....


یه کم مهربون تر بنگر بر ما!

کاغذ صورتی که چسبوندم به کمد، یه لبخند گنده سبز رنگ کشیدم روش و کنارشم دو تو لیستم رو نوشتم. بعد  کم کم دارم حس می کنم می خواد با همین لبخند کش اومده داد بزنه که "پاشو گمشو سر درست!" با همین شدت و حدت!نگران

این چنین فرمود سمن!

سمن: شنیدی سهمیه پزشکی دخترا رو چهل درصد کم کردن؟

- نه، چرا؟

سمن: هیچی گفتن بشینن خونه و بزایند شیران نر! 

- :|

سمن: بعد ما می تونیم التماس کنیم که آقا تروخدا ما به دوتاشم میرسیم!

- =))

:| عزیزانم!

این کنکور یه دردی میندازه به جون آدم که هی میخوای این مطلب چرتا رو نخونی که تو امتحان نمیاد [اعم از بیش تر بدانید] ولی یه صدایی داد میزنه « تو کنکور میاد!»

هذیون های یک کارت ملی!

کارت ملی دارم!

 

 

پنی یک: اصلنم نچسبیدم به دیوار بعد دیدنش!

 

پنی دو: قورباغم خودتونید!

از سری توانایی ها!

توانایی اینو دارم که از افسردگی برسم به وضعیت خوش خوشانی و از عصبانیت فیل افکن برسم به وضعیت کاملا معمولی!

 

 

پنی یک: 

 

- آیناز ساکت باش میزنم لهت می کنما، حالا بذار توضیح بدم که اگه is رو این جا بیاری..

دو هیچ به نفع خودم!

چه معنی داره آدم نفهمه با خودش چن چنده؟ چه معنی داره واقعا؟

 

سر شبی نمیذارن آدم کپشو بذاره هی رژه میرن رو مخ آدم که چی؟

 

حالت به هم می خوره از این وضع زندگی کردن و کارات یعنی چی؟

 

سر صبحی پامیشی انگار پادشاه جهانی یعنی چی؟

 

تو ماشین عمو نیشت تا بناگوش بازه یعنی چی؟

 

الان عاشق زندگیتی یعنی چی؟

 

نه یعنی چی؟

 

تا آخرین قطره خون!

راکتور تیم شهرمه ولی پرسپولیس تیم آبا و اجدادیمه!

ولی من همچنان یک پرسپولیسیم!

مثلا هفت بعدی زندگی می‌کنن!

سوال اینه که آیا همونقدر که من با دیدن فیلم عروسی مامان و بابا حس اینو داشتم که یه دنیای دیگه بوده اون جا، بچه های مام این حسو خواهند داشت که ما یه مشت خنگ تو قرن پاره سنگ بودیم؟

انتظار خر است!

خب اگه بدونید من چقدر منتظرم مدرسه ها شروع بشه در مورد معلما پست بذارم!:دی