پیاده رو
پیاده رو

پیاده رو

بعد همین ماها آینده مملکتیم؟!

دو ساله دانش آموز تجربیم بعد اون روز که مغز گوسفندو گذاشتن جلوم واسه تشریح، همه ی تفکراتی که از مغز و اندازش و هیبتش داشتم به فنا رفت. یعنی شما بگو قد یه کف دست میشد؟ نه بگو میشد؟ بعد دانشمندا از تو این یه ذره هیپوتالاموس و هیپوفیز و بطن و کوفت و زهرمار کشیدن بیرون؟ ما که همون اول اسکالپلو برداشتیم مغزو به دو قسمت نامساوی تقسیم کردیم. بعد نشستیم به نظاره تیکه های نامساویمون. :دی


نظرات 2 + ارسال نظر
رفیق‌شون! پنج‌شنبه 24 دی 1394 ساعت 09:36

تجربی‌یی‌هایِ فـــیریک! :|

ینی زمین تا آسمون فرقه بینشون واقعا. :D

Anonymous شنبه 19 دی 1394 ساعت 12:43

آره انصافن منم همین احساسو داشتم وقتی اولین بار مغز گوسفند گذاشتن جلوم واسه تشریح!
قلب گوسخند خفن‌تره اصن! :|

ینی همه کپ کرده بودن اصن!
قلبش آره خفن تره. حداقل چارتا رگ می بینی. :D

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد