پیاده رو
پیاده رو

پیاده رو

حالا ما به رو خودمون نمیاریم باس یه عده هی پرروتر بشن؟!

دیدین یه عده رو که هرچی هی میگی عب نداره این دفعه دیگه فهمید و تکرار نمیکنه دوباره، از فردا دوباره روز از نو روزی از نوئه. یعنی میگم من در مواجهه با این افراد به جایی رسیدم که هرجا این اومده من به طور محسوسی رفتم دومتر اونورتر واسه هرکوفتی که دارم انجام میدم و خو وقتی طرف دوباره میاد جایی که نشستی و میگه "من امروز قصد کردم برم رو مخ تو" اینو من چیکارش کنم؟ آیا نرم خویی حد نداره با خلق خدا؟ آیا سازش و مدارا نباید یک جایی تموم بشه؟ آیا نمی اندیشید؟!