کتری روی گاز است، باید بروم ماگم را بیاورم تا نسکافه را آماده کنم. صفحه مسنجر باز است و با مهران از همه چی صحبت می کنیم؛ از فرهنگ جامعه گرفته تا دانشگاه آینده و قابیلت های زنان و غیره.
چارتار دارد می خواند " ایمان من در حلقه ی هندسه ی اندام توست. " قبل از آن هم سینا حجازی داشت می خواند که " زمان از دست من رفته.." و حالا چارتار تمام می شود. لیست گوشه دسکتاب را با باز می کنم و میروم روی فایل شهرام شکوهی. روی آهنگ دوم می ایستم. چه؟! سینا حجازی این جا چه کار می کند؟ همین یکی را انتخاب می کنم.
مهران می نویسد " ظرفا تموم نشد؟ " و مورد عنایت قرار میدهم هرکس را که در پدیده ظرف شستن دخالتی داشته! کتری هنوز نجوشیده، میروم ماگم را میاورم، همراه با سینا حجازی دور خودم می چرخم. " عاشقتم بذا بگن فلانی دیوونه بود! "
کتری به جوش می آید. نسکافه را درست می کنم و میذارمش کنار لپتابم. حالا صدای پیانوی رضا یزدانی می آید. به مهران می گویم که چند لحظه صبر کند و آپ جدید را بخواند. فکر می کنم ادامه اش را چه بنویسم.
نسکافه تلخ شده، دو قاشق شکر خالی می کنم در لیوان و تکیه می دهم به اپن.شهرام شکوهی می خواند " خداحافظی میکنی با کسی که از تو یه دنیا محبت گرفت" و من نسکافه را مزه مزه می کنم.
دستانم دور ماگ، بوی نسکافه و پاس شدن این ترم زبان و صدای خواننده های که می پیچند در خانه!
درباره ی پست بالا.
خیلی حجس بدیه منم الان دارم.
بد، بد!
یه جور گفتی از فرهنگ صحبت میکنیم انگار تحلیل جامعهشناختی ارائه دادیم..
گولشو نخورین ملت داشتیم راجع روابط سالم () صحبت میکردیم.. :)))
حالا ببینشا!
ینی تا حالا نشده بود خواننده معرفی کنم انقد محبوب شه:دی
اینشو من نشنیدم کدوم اهنگشه؟
ینی الان فمیدی از اون به بعد محبوب قلبم شده؟! :سوت
دومیه دیگه؟ اسمش " بزار بگن " ـه!
.. و دنیایی که میچرخه.. با این حال!
+ و عذر خواهی بابتِ اون قطعی اینترنت! رسما شرمنده..
و دنیایی که می چرخه!