دو ساله دانش آموز تجربیم بعد اون روز که مغز گوسفندو گذاشتن جلوم واسه تشریح، همه ی تفکراتی که از مغز و اندازش و هیبتش داشتم به فنا رفت. یعنی شما بگو قد یه کف دست میشد؟ نه بگو میشد؟ بعد دانشمندا از تو این یه ذره هیپوتالاموس و هیپوفیز و بطن و کوفت و زهرمار کشیدن بیرون؟ ما که همون اول اسکالپلو برداشتیم مغزو به دو قسمت نامساوی تقسیم کردیم. بعد نشستیم به نظاره تیکه های نامساویمون. :دی
اون لحظه ای که می فهمی داری عاشق یه چیزی میشی که تا دو هفته پیش فوشش میدادی.
پنی یک:
کامنتا بسته میمونه تا مهران حرفی نزنه! :D
به هرحال من سر یه آبنبات چوبی دعوا کردم.
نزدیک بود خون همو بریزیم.
ولی خو الان خوبم!
پنی یک:
آبنبات مذکور بدمزه از آب دراومد! :D
بیش تر مردم غمگینن و دنبال دلیلی واسه خوشحال بودن میگردن. من خوشحالم و منتظرم ببینم کدوم غمی میتونه منو ناراحت کنه. اونقدری که نتونم بخندم!
حدس بزنین کسی که نمیتونست چهل تا درازنشست رو تا پارسال بزنه، الان چطوری تونسته چهل و پنج تا رو بدون عوارض قبلی و بعدی بزنه؟
جوابش فقط میتونه یه کلمه باشه:
"کاکائو"
همین الان اینجانب درحالی که مسواک با زاویه ی 53 درجه با کسینوس 0.6 تو دهنم بود، یهو به ذهنم زد که مگه فردا امتحان دینی ندارم و الان ساعت 11 نیست مگه؟ و دینی رو همینجوری بخون بخون نمیشه نوزده کشید بیرون ازش پس..
بعد دستم رفت سمت قلبم که به میمنت و مبارکی یه سکته ناقص بزنم و دریچه های میترال و دریچه های سه لختی چارلختی همه با هم به باد فنا [درس جدید قندچیه!] که یهو یادم افتاد که اصلا ما امتحانو لغو کردیم و کدوم امتحان؟!
:|
والا به نظر من شما اگه خیلی دلت میخواد جوونای این مملکتو به راه راست و مستقیم و اینا هدایت کنی، به جای فیلتر کردن وبلاگای مردم یه حرکتی بزن این صفحه هایی که میاره "اگر میخواهید ال بیاموزید و بل بیاموزید" و اصن استغفرالله رو فیلتر کن!
پنی یک:
بعد تازه خواهشم میکنه به همین نون و نمکی که خوردیم اگه زیر هیجده ای صفحه رو ببند! آخه دردمو به کی بگم من؟!
نشسته شکلکای یاهو رو واسه من تحلیل و تجزیه میکنه و چیزی بیش تر از این از یه پاتریک برنمیاد! :))
پاتریک : ساعتم خوشگله؟
باب: =))
پاتریک: اینم حتما صحنه ی +18 دیده!
باب: =))
پاتریک: میدونی تلفن یعنی چی؟
باب: =))
پاتریک: شیشه ی مانیتورو پاک میکنه، دستش درد نکنه ناموسا!
باب: =))
و متوجه شدین که در بیش تر برخوردامون من فقط نقش " از خنده روده برشونده" رو بازی میکنم!
من بهت گفتم از اون بیسکوئیتا بگیر که روش کاکائو داره.
+ مگه همین نیست؟ اینم بیسکوئیته روش کاکائو داره دیگه!
- نه، از اونا که بابات میگیره.
+ کدوما؟
- قرمزا!
+ ها! اونا که بیسکوئیت نیستن. اونا کاکائویین که وسطشون بیسکوئیت دارن ولی اینا بیسکوئیتین که روشون کاکائو دارن!