خر ذوق مرگ پاچیده به دیوار!

من ایمان دارم.. من باور دارم! تا وقتی که آدم خودش نخواد! تا وقتی آدم خنده‌هاشو نبازه! تا وقتی آدم جرئت اینو داشته باشه که با مداد نوکی ِ خرگوشی سر کلاس مخوف درس تخصصی بنویسه! تا وقتی از در دانشکده بره تو و با جاخالی دادن از بین ِ دوربین‌ها، با ریتم ِ Time Is Running Out بِشکن بزنه! تا وقتی طی ِ توی سرویس بهداشتی رو ورداره و کنسرت ِ Slow Down سلنا گومز رو واسه دوستای از خنده‌روده‌بُر شده‌ش اجرا کُنه! هیچ سنّی! هیچ‌وقت! وقت بزرگ شدن نیست!


کوچولو جان، نگران نباش! فقط توی این راه باس محکم باشی! اجازه نده آدمای دور و ورت برات تعیین تکلیف کنن. اجازه نده بهت بگن چه کاری درسته و چه کاری غلطه!

 

شل‌سیلور استاین یه شعر داره. می‌دونی که چقدر طرفدارشم! خلاصه، رفیقمون یه شعر داره که می‌گه:


درون تو صدایی هست..


که تمام روز در تو زمزمه می‌کند..


"حس می‌کنم این درسته.. می‌دانم این یکی امّا، غلطه!»


نه معلّم، نه واعظ و نه پدر و مادر


نه دوست و نه هیچ آدم عاقلی نمی‌تواند بگوید


چه چیز درست است و چه چیز غلط!


تنها..


به صدای درونت گوش کُن..!


به صدای درونت گوش کُن کوچولو!


گور بابای دُنیا!

 

 

پنی یک:

آدم چقد می تونه عاشق یه فراری باشه؟!