نوک انگشتانم تاول زده، کف هر دو دستم رنگی رنگی شده و دفتر قرضی از گوشه میز داد می زند که بیا و بقیه ام را هم رونویسی کن!
والتر سرافکنده است از تاول هایی که روی انگشتانم درست کرده و خودکار رنگی هایم عین خیالشان هم نیست و مغرور زل زده اند به من که "تقصیر خودت است که هنوز طرز استفاده از خودکار را بلد نیستی!" و دفتر قرضی را هم نمی دانم چه احساسی دارد راستش! دفتر قرضی غریبه است در میان این همه آشنا!