جدیدترین یادداشتها
همهبایگانی
- بهمن 1394 1
- دی 1394 2
- آذر 1394 1
- آبان 1394 9
- مهر 1394 8
- شهریور 1394 9
- مرداد 1394 7
- تیر 1394 9
- خرداد 1394 8
- اردیبهشت 1394 11
- فروردین 1394 7
- اسفند 1393 21
- بهمن 1393 10
- دی 1393 16
- آذر 1393 15
- آبان 1393 13
- مهر 1393 18
- شهریور 1393 33
- مرداد 1393 16
جستجو
آمار : 14007 بازدید
Powered by Blogsky
یک، دو، سه!
یک عدد دیوونه در تلاش برای استفاده از آخرین لحظات تابستون!
پنی یک: ولی من همیشه مدرسه رو دوس داشتم! [ اسمایلی پرتاب دمپایی و گوجه توسط خوانندگان!]
رکس
دوشنبه 31 شهریور 1393 ساعت 15:39
والاع! دوری! دوری! کجایی که جلوی این مسائل سخیف مثل شیـــــــرررر واسی؟! :shout:
والاع!
آرمینا لهم کردی
برو، برو! :|
آقا این کامنت‌دونی‌ت سؤالای بی ناموسی می‌پرسه از آدم، مادر سیریوس! می‌گه آیا به تازگی زایمان کرده‌اید!؟ بزنم خوار مادرشو بیارم جلو چشاش؟! :missblack:
ها. کلاً این که اومدم بگم منم همیشه مدرسه رو دوست داشتم و همیشه در زندگانی با این اسمایلی مواجه شدم. زنده می‌مونی، غَمِت نباشه! :همر
بمیری، مردم از خنده!
دنبال منظورت بودم یه عمر!
ولی مطمئنم مدرسه کوچکترین علاقه ای بهت نداره!
البته آخر تابستون همه مدرسه رو دوست دارنا. برای اینکه طی اون سه ماه دلایل تنفرشون رو فراموش کردن و آماده در آغوش گرفتن میز و نیمکتا هستن.
عاقلانه بود، مثل همیشه!