یه کتک افتاده بودیم!

این که تو چه سنی با دنیای مجازی آشنا بشی، خودش یه نعمته بزرگه و این که شانست همراهیت کنه و تو با کیا آشنا بشی، خودش یه نعمت بزرگ تر!

 

بعد من به دنیای مجازیم و آدمایی که تو این دنیام هستن خیلی تعصب دارم و بعضیاشون حتی از آدمایی که دور و برمم می چرخن مهم ترن برام و این که کسی بدون هیچ شناختی بزنه و همه این دنیای مجازی رو تخریب کنه، خودش رو از چشمم انداخته رسما!

 

این که یه هو وقتی نشستی و داری به این سوال جواب میدی که " شما آدمی می‌شناسین که مشکلات نداشته باشه؟" و جواب میدی که "مشکلات کوچیک داریم که مشکل نیستن اصلا!:دی" و زیرلب میگی "آره چندنفری هستن!" و بغل دستیت بعد از این که می فهمه از کی داری صحبت می کنی، با یه پوزخند میگه " از کجا می‌دونی راست می‌گن؟"

 

و فکر کنم هیچی مهم تر از این نمی تونست دهنشو ببنده که "می دونم!"

 

آدمایی که هیچی از دنیای مجازی نمی‌دونن یا حداقل نمی‌دونن که کجا میشه دنیای مجازی واقعی رو پیدا کرد، هیچ حقی ندارن که در مورد من و مردم دنیای مجازیم صحبت کنن!

 

حقش بود دهنشو صاف می کردم ولی اون جا، وسط کلاس جاش نبود! آدم باید بعضی وقتا حرف نزنه، به این فکر کنه که تاحالا یه لحظم جای طرف مقابل نبوده، پس حرف نزدن خفش نمی کنه!

 

این که اون هیچ وقت تاحالا نفهمیده، خندیدن و لبخند زدن از پشت مانیتور چه جوریه،این که هیچ وقت کل شبو واسه یکی هزار کیلومتر اونورتر دعا نکرده و هیچ وقت منتظر آن شدن یه نفر نشده، همه و همه دلیل میشدن واسه خرد کردن دندوناش ولی جاش نبود، حیف شد واقعا!

نظرات 2 + ارسال نظر
ویرگول پنج‌شنبه 19 شهریور 1394 ساعت 22:48

ادای آدمای خاص رو در نیارید، با هر دوتونم. خوب نیست اصلا. من ته این راهو رفتم بن بسته!

ما خاص نیستیم ویرگول! ولی من خودم هیچ وقت به داشته های یه نفر بی احترامی نمی کنم!

مجال خواه پنج‌شنبه 19 شهریور 1394 ساعت 22:48

« این که اون هیچ وقت تاحالا نفهمیده، خندیدن و لبخند زدن از پشت مانیتور چه جوریه،این که هیچ وقت کل شبو واسه یکی هزار کیلومتر اونورتر دعا نکرده و هیچ وقت منتظر آن شدن یه نفر نشده، همه و همه دلیل میشدن واسه خرد کردن دندوناش ولی جاش نبود، حیف شد واقعا! »

می فهممت! :)

:)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد